» دکتر ایوب اسپندار

دکتر ایوب اسپندار

دکتر ایوب اسپندار در تاریخ 17 شهریور 1317 در رشت متولد شد. وی پس از دریافت مدرک دیپلم وارد دانشگاه تهران شد و در رشتۀ پزشکی ادامه تحصیل داد. پس از فارغ‌التحصیلی نیز در وزارت بهداری مشغول به کار شد. دکتر پیله‌رودی، دکتر شادپور و دکتر اسپندار سه استاد ارزشمند و پیشکسوت بودند که سه سال برای پایه‌ریزی سیستم شبکه بهداشت و درمان و خانه‌های بهداشت در ایران تلاش نمودند.

دکتر اسپندار، یکی از بنیانگذاران خانه بهداشت روستائی ایران، در تاریخ 1399/06/18 در رشت چشم از جهان فروبست.

 

مفتخر گشتیم مصاحبه‌ای اختصاصی با داماد دکتر اسپندار، آقای پرویز تقی‌پور، داشته باشیم و یادی کنیم از این استاد بزرگوار. در ادامه متن مصاحبه آورده شده است:

 

1. لطفاً مختصری از زندگی شخصی و تحصیلی جناب آقای دکتر اسپندار را براي ما شرح ‌دهيد.
جناب دکتر ایوب اسپندار با به پایان بردن مقطع دیپلم در رشت، برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه تهران شدند. پس از فارغ‌التحصیلی به استخدام وزارت بهداری وقت در آمدند و سرانجام یکی از بنیانگذاران شایسته خانه بهداشت روستائی ایران شدند.
2. هیچگاه درمورد ﻣﺸﻮق و الگوی زندگی خود، صحبتی کردند؟
بزرگترین مشوق ایشان، خانواده خوب و نبوغ تحصیلی در شرایط متناسب اجتماعی بود.
3. ﻫﺪف ایشان در زﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﺑﻮد؟ لطفاً درخصوص مهم‌ترین دستاوردها و موفقیت‌های ایشان توضیح دهيد.
هدف نهائی نامبرده، خدمات اجتماعی و ارتقاء وضعیت بهداشت نابسامان کشور بود. از جمله خدمات برجسته دکتر اسپندار، همکاری با سازمان بهداشت جهانی و همیاری با یونیسف و برآورد دقیق هزینه‌ها و خسارات وارده به سیستم بهداشت کشور ناشی از جنگ خلیج فارس و گردآوری آن در کتابی قطور می‌باشد. همچنین ریشه‌کن کردن بیماری‌های واگیردار در منطقه خوزستان هنگام مدیرکلی ایشان.
4. چه ویژگی‌های خاصی در مدیریت و برنامه‌ریزی کارهایشان داشتند؟
صداقت و قاطعیت و مدیریت کلان، از بزرگترین ویژگی‌های دکتر به شمار می‌رفت.
5. آﯾﺎ امور خود را با ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی و ﻫﺪف ﻣﺸﺨﺼﯽ پیش می‌بردند ﯾﺎ ﻣﺴﯿﺮشان ﻋﻮض ﺷﺪ و از ﭘﯿﺶ تعیین ﻧﺸﺪه ﺑﻮد؟
اساساً کلیه کارهای شخصی و اجتماعی را با برنامه‌ریزی‌های مدوّن پیش می‌بردند.
6. ﺑﻪ‌ﻃﻮر ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ در روز به ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺗﻼش ﺑﺮاي رسیدن ﺑﻪ اﻫﺪافشان اختصاص می‌دادند؟
عمده‌ترین وقت زندگی دکتر، به مطالعه و برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهدافشان گذشت.
7. زمانی‌که در مسیر کاری به بن‌بست می‌خوردند یا گاهاً ناامید می‌شدند، در مواجهه با محدودیت‌ها و مشکلات چه می‌کردند؟
با مشورت و تبادل نظر با اشخاص خبره، رفع مشکل می‌نمودند.
8. به نظر شما چه خصوصیات و فضایلی از آقای دکتر به یادگار می‌ماند؟
خدمات برجسته اجتماعی در راستای رفاه مردم، مهر و محبّت و عشق‌ورزی به دیگران.
9. از راهی که انتخاب کرده بودند رضایت داشتند و به تغییر در چیزی فکر نمی‌کردند؟
از راهی که انتخاب نموده بودند رضایت داشتند، ولی در اواخر با کم‌لطفی‌هایی نیز مواجه بودند.
10. ﻧﻘﺶ ایشان در پیشرفت نظام سلامت به چه صورت بود؟
یکی از اهرم‌های سه‌گانه ایران در وزارت بهداشت و درمان بودند.
11. آیا سخن ماندگاری از ایشان در ذهن دارید؟
مردم ایران و جهان و خدمات اجتماعی را هرگز فراموش نکنید.
12. ماندگارترین خاطره‌ای که از زبان ایشان شنیدید، چه بود؟
خاطرات ویژه ایشان با ادباء و بزرگان اندیشۀ کشور بوده است.
13. ﻣﺎﻧﺪﮔﺎرﺗﺮﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮه‌اي ﮐﻪ شما از ایشان در ذﻫﻦ دارﯾﺪ (اعم از شیرین یا تلخ) چیست؟
علاقه وافر دکتر به خانواده به‌ویژه به پدر، مادر و همچنین خواهر کوچک ایشان(همسر اینجانب).
14. با سپاس از شما. در پایان اگر صحبتی دارید بفرمائید.
ایران یک انسان شریف، وزارت بهداشت یک مدیر قابل و لایق و خانوادۀ ما یک دوستدار واقعی را از دست داد.

 

«وبینار نکوداشت دکتر ایوب اسپندار»

«مجموعه‌ی گنجینه سلامت در تاریخ 11 خردادماه سال 1401، به‌منظور نکوداشت دکتر ایوب اسپندار، وبیناری برگزار نمود.

جهت مشاهده‌ی وبینار ضبط شده، روی نام دکتر اسپندار کلیک کنید.»

 

 

دلنوشته‌ای از آقای دکتر حمید اخوین به بهانه‌ی درگذشت دکتر ایوب اسپندار:

سه‌شنبه هجدهم شهریور، مردی در رشت چشم از جهان فرو بست...
«مردی که سال‌های سال به عشق ایران و مردم ایران بی هیچ چشمداشتی خدمت کرد.

دکتر ایوب اسپندار، پزشک و مدیری شریف، با سابقه‌ای درخشان در عرصه‌های بهداشتی و دارای سابقه‌ی همکاری با سازمان بهداشت جهانی(WHO)، صندوق کودکان سازمان ملل(UNICEF) و سازمان ملل(UN) بود.

دانشمندی عالم و عامل به علم و در عین حال آگاه به ادب و هنر.

مردی که بعد از پنجاه سال خدمت صادقانه به این دیار، به شهر خود برگشت و در گمنامی و تنهایی چشم از جهان فروبست. آخرین نفر از سه تفنگدار بهداشتی بنیانگذار شبکه‌های بهداشت در سراسر کشور، که اتفاقاً هر سه نفر گیلانی بودند. دکتر سیروس پیله‌رودی، دکتر کامل شادپور و دکتر ایوب اسپندار.

در چند سال اخیر توفیق این را داشتم که هر از گاهی در محضر دکتر اسپندار باشم و در لذت خاطراتش سهیم شوم.

خاطراتی با گستره‌ای وسیع از تلاش‌هایی سترگ و چشمگیر در پایه‌گذاری شبکه خدمات بهداشتی در ایران و در کنار آن حضور در محافل ادبی و هنری و سینمایی.

از مدیریتی بسیار جدی در مسیر گسترش خدمات شبکه‌های بهداشتی در سراسر ایران تا کافه نادری و همنشینی‌هایش با شعرایی چون شاملو، آتشی، کسرایی، سپانلو و نیز دوستی و همدمی با هنرمندان بزرگ سینمای ایران، داوودخان رشیدی و جمشیدخان مشایخی. دکتر اسپندار، مجموعه‌ای از شرافت حرفه‌ای در کنار عشق به ایران و ایرانی بود.

نمونه‌ای بی‌نظیر از مدیریت بهداشتی که در این ایام کرونایی حتی سایه‌ای از آن در مجموعه وزارت بهداشت دیده نمی‌شود.

افسوس که دلشکسته‌تر از آن بود که به اصرارهایم برای ثبت و ضبط رسمی این خاطرات، پاسخ مثبت بدهد و نداد.

او به عادت مردان بزرگ این دیار در تنهایی و درد، چشم از جهان فرو بست و من در اندیشه این تکرار وسواس‌گونه چرخ بازیگر در این پهنه جغرافیایی که فرزانگانش را جام درد و محنت می‌بخشد و هردم پیمانه آنان را از باده درد و اندوه لبریز می‌سازد و در پیش چشمانشان سینه تاریک خاطرات را فارغ از هر اندوهی، شاد و گشاده می‌گرداند.

شمع وجودش در ۱۷ شهریور ۱۳۱۷ روشن و در ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ خاموش شد.

به پایان راه که می‌رسیم، تمام سال‌های زندگی را که به چشم برهم زدنی می‌گذرد چون گذشتن یک روز می‌نگریم. کاش انسان می‌توانست این یک روز را انسانی زندگی کند.

شایسته است دانشگاه علوم پزشکی گیلان، به پاسداشت نام این سه بزرگوار گیلانی، حداقل نام سه مرکز بهداشت استان را به نام نامی ایشان مزین فرماید.»

دکتر حمید اخوین، 1399/06/22، ایام کرونایی

 

برای دکتر اسپندار عزیز که یاد پدرم را در من زنده کرده است.....
در این قحط سالی مردان، در این روزگار
که حتی کشیده است سایه، زما کردگار
مدبر جوانی، نیکو خصال
به نیت خوش و در عمل مرد کار
غبار غم از چهره‌ام بر کشید
به یمن صبا، مژده دادم به یار
یکی دلبر عیار، یکی یار غار
یکی نیک گفتار، یکی کامکار
یکی خوش مرام و یکی شاهوار
چو دیدم، شدم شیفته، جان نثار
همه جمع گردیده، پروانه وار
چو رقصندگان، شاد بر یک مدار
بر دوری زخم چشم زین کسان
همه چشم امید به “اسپند دار”
تو ای شمع نیک، تا ابد می‌ فروز
امید را در این جمع، روشن بدار
تو ای خیمه محفلم را ستون
نباشی، شود کارمان زار زار

حمید اخوین
بیست‌وپنجم مرداد 1395

 

معنی” اسپندار” در لغت‌نامه دهخدا:

‘شمع که معشوق پروانه است’

 

 

«گالری عکس دکتر ایوب اسپندار»

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *