» دکتر محمدحسین مبیِّن

دکتر محمدحسین مبیِّن

دکتر سید محمدحسین مُبَیِّن در ۱۳ آذر سال ۱۳۰۶ در یکی از محلات قدیمی تبریز به نام چرنداب به دنیا آمد.

تحصیلات ابتدایی را در دبستان معرفت تبریز به اتمام رساند و در سال ۱۳۱۹ به همراه همه اعضای خانواده، به دلیل حضور برادر بزرگش در کرمان به آنجا کوچ کرده و کلاس شش و دوره دبیرستان را در مدرسه پهلوی کرمان به پایان رساند.
در دوران متوسطه به دلیل علاقه‌ای که به ادبیات داشت، سراغ شعر و شاعری رفت؛ اما با توصیه برادرش تغییر رشته داد و در رشته تجربی مشغول به تحصیل شد. مبین در این مورد چنین گفته است:

“در دوران متوسطه به خاطر علاقه‌ای که به ادبیات داشتم سراغ شعر و شاعری رفتم؛ اما برادرم به من گفت باید در رشته‌ای تحصیل کنم که بتوانم برای مردم کشور مفید باشم و شعر نمی‌تواند دردی از دردهای آن‌ها را درمان کند. به همین خاطر تغییر رشته دادم و در رشته تجربی مشغول به تحصیل شدم. طبابت علاقه‌ای بود که در درون من وجود داشت.”

پس از ۶ سال اقامت در کرمان به تبریز مراجعت کرد و با اخذ دیپلم طبیعی از دبیرستان فردوسی در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده پزشکی تبریز شد و در سال ۱۳۳۴ به دریافت دکترای پزشکی نایل آمد.

وی پس از طی خدمت نظام وظیفه در سال ۱۳۳۷، به استخدام وزارت بهداری درآمد و خدمات پزشکی و اجتماعی خود را با بیماریابی جذام در آذربایجان شرقی آغاز کرد و پس از یک سال فعالیت در امر بیماریابی، در سال ۱۳۳۸ به عنوان کفیل آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز به فعالیت خود ادامه داد. باباباغی همان آسایشگاهی است که فروغ فرخ‌زاد فیلم «خانه سیاه است» را به عنوان یک مستند از جذامیان آنجا ساخته است.

در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰، بیماری جذام در نقاط مختلف کشور به‌ویژه آذربایجان شیوع زیادی پیدا کرده بود. مبین دربارۀ این دوران چنین گفته است:

“آن زمان ۵۵۰ بیمار جذامی در آنجا (باباباغی) زندگی می‌کردند. در آن سال‌ها پزشکان داخل کشور حاضر نبودند برای درمان این بیماران کار کنند. دیدن رنج و عذاب آن‌ها باعث شد تا همه زندگی‌ام را وقف آن‌ها کنم. هر روز صبح زود به این مرکز می‌رفتم و تا ساعت ۱۰ شب مشغول درمان بیماران و رسیدگی به وضعیت زندگی آن‌ها می‌شدم.”

دکتر محمدحسین مبین در سال ۱۳۳۹ با نشاط وثوقی ازدواج کرد. مبین در مورد ازدواج با همسرش نیز چنین گفته‌است:

“همسرم جزو نخستین فارغ‌التحصیلان دانشکده مامایی در تبریز بود. وقتی با او پیمان زناشویی بستم شرط ازدواجمان کمک به بیماران جذامی بود و او هم پذیرفت و ۲۰ سال در کنار من در آسایشگاه باباباغی به بیماران خدمت کرد.”

اگر کمک‌ها و پیگیری‌های دکتر مبین نبود، بیمارستان متروک‌ مانده‌ی باباباغی هیچ‌گاه نمی‌توانست به شکل فعال امروزی به کمک و حمایت از جذامیان بپردازد.

روزی از ایشان سوال شد: «استاد، چرا به شما عنوان پزشک کفش‌دوز داده‌اند؟»
با خنده گفت: “خب حتماً کفش می‌دوزم؛ به این جهت باید باشد.”

گویا ایشان مشکل تهیه کفش برای بیماران داشت. چون بیماران جذامی به‌علت معلولیت‌هایی که داشتند، نمی‌توانستند از هر اندازه کفش استفاده کنند. از طرفی به‌ علت پیشرفت معلولیت‌ها و تغییرات در انگشت پاها، کفش‌ها باید پس از مدتی عوض می‌شدند.
استاد تعریف می‌کرد برای رفع این مشکل کفش‌دوزی یاد می‌گیرد و با همسرش خانم نشاط وثوقی (مادر جذامیان ایران) که همراه ایشان در خدمت جذامیان بود، تصمیم می‌گیرند در آسایشگاه کارگاه کفش‌دوزی راه‌اندازی کنند. شب‌ها این دو انسان بی‌نظیر قالب‌هایی را که روز آماده کرده بودند، تبدیل به کفش می‌کردند.



دکتر مبین در سال ۱۳۴۱ با استفاده از بورس تحصیلی سازمان بهداشت جهانی برای طی دوره آموزشی علمی و عملی جذام، رهسپار کشورهای اسپانیا، پرتقال، نیجریه و مالی گردید. پس از این دوره آموزش عالی به ایران مراجعت کرد و به عنوان رئیس آسایشگاه باباباغی مشغول به خدمت شد.

در سال ۱۳۴۸ با ادغام سازمان بهداری و دانشگاه تبریز به دانشگاه منتقل و موفق به اخذ تخصص در رشته بیماری‌های پوستی و آمیزشی از دانشگاه تبریز شد. در بخش پوست دانشکده پزشکی بیمارستان بابک (هفتم تیر فعلی) به عنوان عضو هیأت علمی به فعالیت‌های علمی-پزشکی خود ادامه داد.

مبین از بهمن ۱۳۵۳ به عنوان عضو افتخاری انجمن کمک به جذامیان ایران و چند سالی نیز به عنوان رئیس انجمن کمک به جذامیان آذربایجان به بیماران جذامی خدمت کرد.
دکتر مبین نه تنها در انجمن «حمایت از جذامیان» بلکه در بقیه مجامع خیریه نیز از آن جمله «کمیته امداد امام خمینی»، «انجمن خیریه نوبر تبریز»، «مؤسسه حمایت از مستمندان» و «هیأت عیادت از بیماران» فعالانه حضور داشت. وی در سال ۱۳۵۵ نیز به عضویت «هیأت تحریریه مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز» انتخاب شد.

دکتر مبین در آبان ماه ۱۳۶۷ بازنشست شد؛ با این حال خدمات خود را به عنوان رئیس «مرکز بررسی و تحقیق بیماری‌های پوست آذربایجان شرقی» و «بیمارستان جذامیان باباباغی تبریز» ادامه می‌داد.
بیمارستان جذامی باباباغی در سایه فعالیت‌های وی پیشرفت قابل توجهی در بعد کمی و کیفی یافته و به مرکز فعالی برای تحقیق و بررسی جذام و درمان نگهداری جذامیان تبدیل شده است.
در زمینه تعلیم و آموزش بیماری‌های پوست به مرکز مجهز علمی و عملی مبدل شده و دانشجویان پزشکی، پرستاری، کارشناسان و کاردانان علوم آزمایشگاهی و دانشجویان علوم انسانی و پیراپزشکی از امکانات آموزشی این مرکز استفاده کرده و عده زیادی از دانشجویان پزشکی پایان‌نامه‌های تحصیلی خود را با راهنمایی و همکاری دکتر مبین تدوین و تهیه می‌کردند.

در شهریور ۱۳۷۸، در مراسمی از وی به عنوان یکی از ۱۰ پزشک پیشکسوت ایران تجلیل شد.
در بهمن ۱۳۹۱، «نشان افتخار تبریز» توسط شهردار تبریز به وی اعطا شد.
در دی ۱۳۹۳ نیز مجسمه‌ای برنزی از دکتر مبین در مقابل مطب سابق او واقع در تقاطع خیابان طالقانی و ۱۷ شهریور تبریز از سوی شهرداری تبریز نصب شد.


وی در سال ۱۳۸۰، در حمایت و راه‌اندازی جمعیت خیریه قلب‌های سبز تبریز که متشکل از جوانان مؤمن، متعهد و تحصیل‌کرده دانشگاهی بود، نقش بسزایی داشت و بعدها به عنوان رئیس هیأت امنای این جمعیت، تا آخرین روزها و لحظه‌های زندگی الگوی بی‌بدیل خیرخواهی و انسان‌دوستی بود و کمک‌ها وحمایت‌های مستمر بسیاری برای کودکان مبتلا به سرطان و کودکان بی‌بضاعت مستعد تحصیل تحت پوشش این جمعیت انجام داد.

محمدحسین مبین در صبح روز دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴ در سن ۸۸ سالگی درگذشت. پیکر وی بنا به وصیت خودش، در جوار آرامگاه همسرش نشاط وثوقی، در گورستان وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.

کتاب یادنامه دکتر مبین به نویسندگی محمدحسین قابل‌نژاد دربارۀ زندگی و فعالیت‌های ادبی وی نوشته شده ‌است.

«گالری عکس»

دیدگاه ها

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.